آیا اطلاق اصطلاح جعلی “کردی اورامی” بر شاهنامه و متون حماسی، غنایی و دینی گورانی با ساخت ادبی این متون سازگار است؟

آیا اطلاق اصطلاح جعلی “کردی اورامی” بر شاهنامه و متون حماسی، غنایی و دینی گورانی با ساخت ادبی این متون سازگار است؟

اگر نظری اجمالی به شاهنامه میرزا الماس خان و یا مصطفی بن محمود گورانی، دیوان و روضه الصفای میرزا عبدالقادر پاوه ای، دیوان بیسارانی، ملا مصطفی تخته، دیوان گوره یارسان، سید عبدالله بلبری، ملاخدر رواری و … بیندازیم متوجه خواهیم شد قواعد و فرم ادبی این متون با گویشی که در اورامانات و پاوه رایج است کاملا متفاوت است،

برای نمونه میرزا عبدالقادر در دیوان و روضه الصفا صدها بار از فعل در شکل ماضی استمراری استفاده کرده که حتی یک مورد آن با گویش اورامان و یا گویش پاوه مشابهت ندارد، مانند،

مەکەردم کەرێنێ
مەزانا زانێنی
مامان ئەینێ
مەواتشان واچێنێ
مەڏاشان دێنێ
مەشیان لوێنی
مەویارا ویارێنێ
مەنمانا نمانێنێ

و صدها نمونه دیگر

در متون گورانی و ازجمله دیوان و روضه الصفای میرزا عبدالقادر تا یک بار برای فعل “رفتن” از مصدر “لوای” استفاده شده، ده بار از مصدر “شیای” استفاده شده است،

حالا بگذریم از اینکه سرهنگ الماس خان به صراحت زبان شاهنامه اش را گورانی نامیده است، حال پرسش این است تحریفگران با کدام ادله این متون را “کردی اورامی” مینامند، این متون چه شباهتی به زبان کردی و یا گویش اورامی دارند؟

بدون شک سنت ادبی گوران مبتنی بر گویش خاصی است که برآیند همه گویشهای گوران است که این گویشها گاهی بعضا متاثر از لری و فارسی و بعضا متاثر از کردی و عربی بوده اند، از این رو در این متون افعالی دیده میشود که گورانی اند اما به سبک کردی یا لری یا فارسی صرف شده اند مانند:

بزانین (بزاندێ), دارین (دارمێ)، مەکەر (مەکەره)، کەردن (کەردشان)، وەردن (واردشان) و ….

از اینرو هم اطلاق نام کردی و هم اطلاق نام هورامی بر این متون کاملا باطل و فافد مبنای زبان شناسی و گویش شناسی است،

استحاله چیان در اورامانات و پاوه پیوسته میکوشند نام گوران را تحت عنوان کرد هورامی به محاق نیستی بفرستند، و تنها مستمسک آنها این است برخی افراد از یارسانان یا از مردم حوزه گوران مانند علما خود را “کرد” و‌ زبان خود را “کردی” خوانده اند، اما آیا با غلطهای مصطلح میتوان اصول زبان شناسی و تاریخ را نقض کرد؟

از لحاظ تاریخی زبان گوران در حوزه اردلان و شهرزور و کرمانشاه و لرستان و گرمیان نسبت به زبانهای کردی و لری و لکی و کلهری قرنها تقدم ادبی دارد، این تقدم ادبی نمایانگر تقدم در یکجانشینی و ایجاد مؤسسات فرهنگی مانند مکتبخانه ها و محاکم و مدارس دینی و جمخانه ها و تکایا غیره از جانب گورانهاست و در ناحیه اردلان و شهرزور با اسکان عشایر کرماج و کاهش نفوس و نفوذ گورانها به تدریج ادبیات کردی سورانی جای گوران را گرفت،

اینکه برخی شعرا در اشعار خود زبان گوران را کردی خوانده، یک غلط مصطلح بیش نیست، زیرا در آن عصر زبان ادبی و مسلط در ولایت کردستان گورانی بود و این زبان به نام ولایت مزبور هم خوانده میشد، همانگونه که به غلط زبان ترکی را به قرینه نام آذربایجان زبان آذری میخوانند، وحتی در قانون اساسی جمهوری باکو از زبان ترکی به آذری یاد شده است، در حالی که زبان آذری واقعی همان زبان تاتها و هرزندی ها است که اساسا ترکی نیست بلکه ایرانی شمال غربی است،

بسیاری از علما همزمان خود را گورانی و‌ کرد خوانده اند و این امر البته طبیعی است زیرا هم در گذشته و هم امروز در ایران و عراق و هم در ترکیه طوایفی از گوران وجود دارند که زبانشان به کردی برگشته است،

در قریه زردویی و میان زردویی های کرمانشاه خانواده هایی با شهرت گوران هستند که گویششان جافی است، در مناطق گرمیان و بادینان و اربیل و سلیمانیه طوایف سوران زبانی وجود دارند که نام گوران را بر طایفه خود حفظ کرده اند، در ایلاخ سنه و دیواندره و سقز هم گورانهایی هستند که زبان کردی سخن میگویند، خاندان سیدو گورانی در دیاربکر و مثالهای بی شمار دیگر، بی گمان اینگونه جوامع دارای هویتی دوگانه ،گورانی کردی هستند (مختلط از زبان کرد و اصلیت گورانی)، نه اینکه از این عبارات اینگونه برداشت شود که گوران زیر مجموعه کرد است،

اینکه چگونه مفهومی بنام گوران در ولایت جبال نماند و ذیل کرد و یا لر قرار گرفت، در پستهای پیشین بیان شده است، قلمرو گوران یا به قول استرابون گورانیه پس از برآمدن ساسانیان اندک اندک به حوزه نفوذ اکراد (کرد و لر ) تبدیل شد و پس از حمله عرب و ایلغار سلجوقی این نفوذ عمق بیشتری یافت تا جاییکه رسما در دوران خوارزمشاهی نام لرستان و در عصر ایلخانی نام کردستان در ولایت جبل ظاهر گشته، عموم اهالی این مناطق بویژه از عصر صفوی به بعد ذیل کرد و لر طبقه بندی شدند، طبعا گورانهای اردلان را جزو رعایای کرد و گورانهای لرستان و کرمانشاه و همدان و ایلام مانند چگنی و سیاه منصور و پازوکی و … را جزو لر و لک و کلهر شمردند،

جنبش فرهنگی گوران

گوران، زبانی مستقل از زبان کُردی و از گروه زبانهای ایرانی شمال غربی و هم خانواده با زبانهای تالشی، وفسی، گیلکی و سمنانی است. گوران بزرگ شامل گویشهای هورامی (لهون، تخت)، گوران (ژاوروئی-پاوه ای، باجلان، عبدالملکی، زنگنه-کندوله ئی، جباری، همه وند، گهواره ای و ...)، شبک و زازا (دیملی) و ... میباشد که در زاگرس مرکزی، شمال عراق و شرق آناتولی رواج دارد.

Next Post

کُرد-گوران، رابطۀنسبی یا سببی؟

پ بهمن 13 , 1401
کُرد-گوران، رابطۀنسبی یا سببی؟ بنابر پنداری نادرست، همواره اقلیت را به اکثریت مجاور یا محیط بدان نسبت میدهند. بیگمان اگر گورانها در بختیاری، گیلان یا بلوچستان میزیستند، آنها را به قومیت غالب (لُر، گیل و بلوچ) نسبت میدادند. دستگاه تبلیغاتی کُرد در شمال عراق امروزه، بقایای جوامع آشوری، کلدانی و […]

You May Like