گوران‌شهر یا ویران‌شهر آناتولی:

در کتاب Devil Worship – The Sacred Books and Traditions of The Yezidiz مؤلف Isya Joseph به قبیله‌ای از یزیدیان (داسِنیان/ داصنیه) در پیرامون «ویرانشهر Weranshahr یا گورانشهر Goranshahr» در جنوب‌غربی ماردین در آناتولی اشاره دارد و یادآور میشود، گویا ویرانشهر در اثر زلزله‌ای در زمین فرورفته و یا ویران شده است، مؤلف به نام دهکدۀشولان از قراء کردنشین در مجاورت طورعابدین هم اشاره دارد که یادآور نام قوم پراکنده شدۀشول است (ص 203). کاربرد «گورانشهر» به جای «ویرانشهر» هنوز در متن دیگری رؤیت نشده، اما نویسنده متن فوق که در 1919م به چاپ رسیده است، محتملاً به روایات شفاهی محلی استناد کرده است. دربارۀ رابطۀ دو واژۀ «گوران و ویران» و ترادف آنها درمورد شهر مزبور چند احتمال وجود دارد: یکم اینکه «گوران» به صورت مصدر کردی gōŗān (تغییر و تعویض) خوانده شود که در این حال معنی «ویران» نخواهد داشت. ویرانشهر منطقه‌ای با اکثریت سریانی است و در کمتر از دو قرن اخیر توسط عشایر کُرد مسکون شده، بنابر Jongerden, Joost 2012 Social Relations in Ottoman Diyarbekir, 1870-1915 Leiden: Brill pp 62–65 در اواخر قرن نوزدهم ویرانشهر محل استقرار ابراهیم پاشا رئیس قبیلۀمیلان شد. حال این سؤال پیش میآید که نام ایرانی ویرانشهر در آناتولی که پیشتر سکنۀآن اقوام بیزانسی، سریانی و ارمنی بوده اند، چگونه پیش از اسکان اکراد رواج یافته است؟ پاسخ بدین پرسش را باید در استیلاء ایرانیان و ترکمنان بر آناتولی در عهود گذشته مانند دوره‌های ساسانی، سلجوقی، آق‌قویونلو و عثمانی جست که با خود زبان فارسی را تا حدود بوسنی و هرزگوین رواج دادند.

جاینامهایی مانند Niksar (نام بیزانسی  Neocaesarea Νεοκαισάρεια قیصریۀنو) در شمال آناتولی که در عصر یونانی متقدم Cabira Κάβειρα نامیده میشد، در دورۀسلجوقی «نیکشهر» خوانده میشد و مرکز حکم خاندان «دانشمند غازی» ترکمن بود. Viranşehir در استان Şanlıurfa در دورۀ بیزانسی Constantina/Constantia Κωνσταντίνη و توسط بومیان آشوری/ سریانی Tella نامیده میشد. Nevşehir (نوشهر) در استانی بهمان نام در مرکز آناتولی که نام کهن‌تر آن در عصر رومی و بیزانسی Neapolis (شهرنو) بود، Eskişehir [اسکی‌شهر] در استانی بهمان نام در شمال‌غرب آناتولی که در دورۀباستان Dorylaeum خوانده میشد، Erzincan (ارزنجان) در استانی به همان نام در شرق آناتولی که پیشتر آن را رومیان Acilisene Ἀκιλισηνή، یونانیان Κελτζηνή Keltzene/ Κελεζηνή Kelezene و ارامنه Yerznka میخواندند، Akşehir (آق‌شهر/ سپیدشهر) در استان قونیه Konya که رومیان آن را Philomelium میگفتند، Alaşehir (آلاشهر) در استان Manisa که بیزانسیها Philadelphia Φιλαδέλφεια میخواندند، Eceabat (اجه‌آباد) در کنار دریای اژه که در یونانی Maydos/ Madytos, Μάδυτος خوانده میشد، Adapazarı (آدابازار) در استان Sakarya که یونانیان آن را Agrilion Ἀγρίλιον میخواندند، Aksaray (آق‌سرای/ سرای سپید) در مرکز آناتولی که در یونانیان کهن Γαρσάουρα Garsaura و بیزانسی‌ها Ἀρχελαΐς Arhelays, Κολώνεια Koloneia میخواندند، Gümüşhane (گوموشخانه) کنار دریای سیاه که یونانیان کهن و رومیان Thia Θεία و بیزانسیان Tzanicha/ Tzantzakon Τζάνιχα, Τζάντζακον مینامیدند، نمونه‌های دیگر میباشند.

در مورد ارتباط دو نام گوران‎‌شهر و ویران‌شهر میتوان به تفاوت در تحول واجی اشاره کرد و با توجه به دو تحول واجی اصلی که در زبانهای ایرانی رخ داده، ویران‌شهر Werān میتواند تقریباً تحول شمالغربی واژۀ گوران‌شهر Gorān باشد (G/W)، همانند warg/gorg (گرگ)، waz/goz (گردو)، wares/gores (ریسمان)، gozar/weyar=gozār/ weyār (گذر/ گذار) و … و نکتۀآخر اینکه اگر بتوان واژۀ Goran در ویران‌شهر را نام خاص پنداشت، این نام را یا مهاجران گورانی زبان بدان ناحیه داده اند و یا اینکه با نام گوریانا/ کوریانا در متون اورارتویی و آشوری مرتبط است؟ در مورد گمانۀنخست چنین چیزی محتمل است و در قرون گذشته کوچهایی از شهرزور به دیاربکر و آناتولی، شام، لبنان، فلسطین، مصر و شمال آفریقا رخ داده که بعضاً نتیجۀ حملۀمغول و بعضاً در ادوار کهن‌تر مانند عصر صلاح‌الدین ایوبی بوده است. وجود جاینام گوران در منطقۀ «قرموخا و گوران» در ضلع شرقی عین‌العرب (کوبانی) سوریه که فاصلۀ چندانی از ویرانشهر ندارد و یا وجود طایفۀروژبیانی/ روزبهانیه در عفرین (شمال سوریه و جنوب ویرانشهر)، قریۀکوران در بیروت، دشتا گوران در دیاربکر و … دال بر این مدعا است. قاضی محی‌الدین گورانی (متوفی 982 ق) به خاندان گورانی مقیم حلب تعلق دارد که سالها در شام به وعظ، خطابت و تدریس پرداخته، برخی مسقط الرأس او را دشتا گوران در شمال دیاربکر (آمیدا) میدانند و قاضی سعید الکورانی (متوفی 983 ق) از علمای حلب بوده که اصالتاً به شهرزور بر میگردد. محمد پاشا الکورانی در 1238ق و برادرش علی پاشا الکورانی متوفی 1242ق در سال 1236ق والی دیاربکر بودند و ایندو اهل دشتاگوران در دیاربکر شمرده میشدند که طایفۀآنها احتمالاً از شهرزور بدانجا مهاجرت کرده‌است. قاضی شمس‌الدین محمد بن بهرام الگورانی (705- 628 ق) که در حلب زاده شده و در مصر به کمال رسیده و در زادگاهش به افتاء، تدریس و خطابت پرداخت، اصالتاً از شهرزور بود. محمد حلبی گورانی (سده 10 و 11ق) در حلب میزیسته و همانجا وفات یافته و اشعاری به عربی از او بجای مانده، قاضی صلاح‌الدین بن سید محمد محی‌الدین الگورانی (1049- 969ق) شاعر، ادیب و قاضی‌القضات حلب بوده که در همان دیار درگذشته است، صلاح الدین ابن الکورانی الحلبی و برادرش ابوالسعودبن محمد الحلبی الکورانی (متوفی 1056ق) که از رجال ادب و شعر سدۀ 11ق می‌باشد و عبداللطیف بن احمد الکورانی (متوفی 1150ق) شاعر و مفتی در حلب، شیخ اسماعیل بن علی الکورانی (متوفی 644ق) قاضی شافعی‌مذهب بعلبک، خاندان سیدو گورانی در دیاربکر و … نمونه‌های دیگرند.

در مورد گمانۀدوم و ارتباط ویران‌شهر/ گوران‌شهر با گوریانیا/ کوریانیا در متون آشوری و اورارتویی باید به وجود شهر Gürün در استان سیواس (Sebaste در عهد باستان) اشاره کرد که فاصلۀچندانی از ویرانشهر ندارد و ارامنه آن را Gurin/ Gyurin و رومیان Tegamara میخواندند و به باور A. T. Olmstead در کتاب Western Asia in the Days of Sargon of Assyria New York 1908 p92 با Guriana در مکاتبات باستان مرتبط است. در فرهنگ دهخدا ویرانشهر چنین توصیف شده است: ویران‌شهر [ش َ] (اِخ) نام جایی است که زعفران خوب از آنجا خیزد از حال خراب من خبر میگوید/ رنگم که چو زعفران ویران‌شهر است (محمدقلی سلیم)، (آنندراج)، شاید دگرگون شده ایرانشهر یا کلمۀدیگری باشد.C. M Fraehn  در Numi Kufici ex variis Museis selecti 1823 p47 نام ایرانشهر را نام نخست نیشابور خوانده، با ویرانشهر میسنجد و بنابر The Oxfrod Dictionary of Byzantium ذیل مدخل Constantina شهر مزبور را قسطنطین اول در جای Maximianoupolis ساخت که پیشتر در یورش پارسیان و یا در اثر زلزله ویران شده بود.

جنبش فرهنگی گوران

گوران، زبانی مستقل از زبان کُردی و از گروه زبانهای ایرانی شمال غربی و هم خانواده با زبانهای تالشی، وفسی، گیلکی و سمنانی است. گوران بزرگ شامل گویشهای هورامی (لهون، تخت)، گوران (ژاوروئی-پاوه ای، باجلان، عبدالملکی، زنگنه-کندوله ئی، جباری، همه وند، گهواره ای و ...)، شبک و زازا (دیملی) و ... میباشد که در زاگرس مرکزی، شمال عراق و شرق آناتولی رواج دارد.

Next Post

دارجَنگه سرود حماسی کوتاه - آرش اکبری مفاخر

ج فروردین 3 , 1403
دارجَنگه سرود حماسی کوتاه  بخش یکم آرش اکبری مفاخر مهمترین بازتاب نوع/ سنت ادبی سرود حماسی با موضوع تاریخ اساطیری ـ داستانی ایران باستان در غرب کشور، سرود «دارجنگه» سرودۀ سیدنوشاد ابوالوفایی است. اگرچه نمونه­‌های دیگر این نوع ادبی نیز منظوم هستند، اما نمونۀ منثوری در مقدمۀ روایتی از داستان […]

You May Like