نگاهی به وجه آیینی قدسی حاجی فیروز – تاریخ و دانشنامه شمال ایران

از منظر نمادشناسی رنگ سرخ لباس این نماد اصل زندگی  رنگ آتش و مظهر خورشید بوده است. و سیاه رنگ زمین و ابر آبستن از باران است. سیاه رنگ مرگ است. اما این مرگ عرفانی مقدمه ای است بر تولدی دیگر ، در فلسفه ی عرفان، سیاه رنگ مطلق و عارف کامل است؛ انتهای تمامی رنگها است. این دو رنگ سرخ و سیاه دو نماد آیینی و مقدس هستند. حال شباهت رنگ و شکل جامه ی حاجی فیروز ، وظیفه ی بشارت دهندگی آنها این سئوال را به ذهن می آورد که آنها متعلق به کدام آیین قدیمی بوده اند؟

در کیش های عصر ،باستان چهره هایی وجود دارند که در گذشته های آشنا و در میان پیروان به آن کیش مورد ستایش و نیایش بوده اند اما امروزه از میان رفته اند یا تغییر صورت داده اند و یا تنها نشانه هایی جزیی از آنها باقی مانده است. …سلحشوری میترا نیز یکی از آنها است.

مهر در پارسی باستان میترا و در زبان پهلوی میتره، ایزد واسط میان آفریدگار و آفریده گان است. او ایزد محافظ عهد و پیمان و ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه است. برای وظیفه ی پاسبانی و نگهبانی هزار گوش و ده هزار چشم به ایزد مهر داده شده  است.

خویشکاری او در باور پیران انجمن های برادری که با عنوان سوشیانت مهر تاریخی در میان باشندگان غرب ایران که گونه ای هم ذات پنداری باایزد مهر است بوده  که کیش میترا را بی شباهت به آیین انجمنی برادری که یک نحله ی باطنی عهد باستان بود و به عقیده ی بسیاری از محققان از بطن  ایین مزدیسنی بر خاسته بود ظاهر میشوند. که در بسیاری از باورها دیده شده از جمله در عرفان تجلی کرده است و با غرب ایران که مراسم و آیین هایشان (سوشیانت مهر) دارای  ذات – یا شباهت به آیین میترایی دارد . که در هفت امشاسپند هر بار بر روی زمین در قالبی انسانی ظاهر میشوند و ذات ایزد مهر در قالب انسانی سوشیانت مهر تجلی کرده و با اصطلاح عرفای کرد سوشیانت مهر ذات – بشری ایزد مهر بوده است. سوشیانت به معنای منجی که بعدها لقب حضرت مسیح شد، به هر یک از موعودان زرتشت اطلاق میگردید.در اوستا ظهور  سوشیانت را  به فاصله ی هزار سال از یکدیگر دانسته و اسامی آنها در اوستا چنین ذکر شده فروهر او خشیت ارته –  فروهر او خشیت نمنگه یا ( نمه) و فروهر استوت ارته که این آخرین بار ظهور خواهد کرد. این سه او شیدر یا سوشیانت هم ذات با یکی از امشاسپندان هفت ملک آیین میثره ( هفت تن )هستند.

واژه ها نبرد در نزد پیروان آیین میترایی به معنای فیروز و فاتح است که لقب ایزد مهر و سوشیانت مهر بود و بر نقش برجسته های میترایی نقر شده بود. نبرد واژه ای است که در فارسی امروز به صورت نبرد و به معنای مبارزه باقی مانده است پس نبرد یا فیروز یکی از القاب ایزد مهر و سوشیانت مهر بوده است.

واژه ی “حاجی”  جایگزین خواجا یا خواجه است که به تمام مقامات مهری( پیران) اطلاق می شده است . که برای بزرگان در زبان های گورانی  واژه ” گوره ” معادل پیران و بزرگان بوده  . بدین ترتیب حاجی فیروز  معنای فیروز بزرگ یا خواجه پیروز  بوده است.

اما وجه آیینی و قدسی حاجی فیروز را شاید بیش از همه بتوان در شباهت غریب آنها با بابانوئل جستجو کرد. چندان مدتی نیست که محققان دریافته اند بابانوئل جلوه ی نمایشی یکی از مراتب مهری به نام «پدر» بوده است. پدر (pater) یکی از مقامات اعلای مهری  است که مانند بابانوئل هدایای آسمانی را به پیروان تقدیم می کرده است. کلاه سرکج و لباس سرخ بابانوئل مشخصا مهری هستند. او در زمان میلاد مهر (شب يلدا) انقلاب شتوی و سپس در زمان تولد حضرت  مسیح با همین کاربرد ظاهر میشد و می شود. مشابهات زیادی میان بابانوئل و “پدر” در آیین میترا وجود دارد. اما خویشکاری حاجی فیروز اینگونه بوده که  سیاهی را میراند و بشارت نور و بهار می دهد.

از دیگر چهره های مشابه پدر سیاه باید از “موسیاوه” یعنی موسی سیاه چرده ملقب به داود نام برد که در عرفان غرب ایران، یار سلطان بنیان گذار آیین یارسان و یکی از هفت مقام معنوی این آیین موسوم به هفتن بود موسیاوه، سمت دلیلی بر پیروان سلطان سهاک را داشت به هر یک از هفتن یکی از روزهای هفته تعلق داشت که روز موسیاوه چهارشنبه بود و شاید ارتباطی با چهار شنبه سوری داشته باشد. و همچنین زمستان متعلق به او است از این رو نیاش اول زمستان به عشق او برگزار می شود که در ارتباط با شب یلدا تولد مهر یا مسیح و حضور بابانوئل است . چوبدست نازکی به دست دارد، همچون مهر یا بابانوئل و با شلقی بر سر چون کلاه مهریان حیوان متعلق به او گوزن است که گوزن را نزد بابانوئل نیز باز می یابیم.

او تمامی فروزه ها و خویشکاری آپم نپات را نیز دارا است ، فریادرس است و به ياري گرفتاران در امواج دریا و کوهستان ها می شتابد. سرخی غروب آفتاب را گوران ها بعنوان” تنگ داودادن ” یا آنگاه که در آخرین لحظات به ياري نیازمندان می‌شتابد تعبیر می‌کنند.

پدر (pater) بالاترین مقام مهری بود و چنان که دیدیم جلوه ی او همچنان در بابانوئل به تبریک شب یلدا در انقلاب شتوی دیده میشود. پوشیده (cryphios) صورت را با حجابی پنهان میکرد و یا با تور سیاهی آن را می پوشانده این عمل احتمالاً برای ابراز یک مفهوم نمادین بوده و یا برای این که در چشم دیگر پیروان نامریی بماند. این مقام در انجمن برادری باستان شاید به زنان تعلق داشته آنگونه که در آیین یاری در میان هفت تن مقامات باطنی همواره یک زن حائز آن مقام بوده . نام او پیر رزبار بوده است. از سوی دیگر ستاره ی حامی پوشیده زهره با ناهید همذات ،آناهیتا، مادر مهر بوده است. به هر صورت پوشیده مفهوم نمادینی را القاء می کند که شاید مشابه آن را در مریم عذرا بازیابیم که ماریونت از اسم او آمده است.

واین پوشاندن صورت در مرحله کلاغ (conix) که یکی از مقامات مهری است که پیروان، پس از رسیدن به این مقام در هنگام برگزاری آیین ها نقاب پرنده به صورت می گذاشتند، رنگ کلاغ سیاه است . یا از روبند

یا ماسک سیاه بهره می برده اما یکی از مراحل دیگر آیین میترایی پیک خورشید (helio dromus) آخرین مقام است. او پیک مهرسوشیانت بوده و بشیر فرا رسیدن بهار او طلایه دار اعتدال ربیعی بود. پیک خورشید نیز شلوار و بالاپوش سرخ مهری بر تن داشت و تاج خورشید را بر سر او با رقص و آواز فرا رسیدن بهار را خبر می داد. پیک خورشید در پنج روز آخر اسفند پنجه ی بزرگ ظاهر می شد، یعنی در پنج روزی که فروهر نیاکان وفات یافته برای سرکشی به بازمانده گان خود از آسمان فرود می آمدند پیک خورشید به نشانه ی در گذشته گان صورت خود را سیاه می کرد اما این مرگ زمستانی با پیراهن سرخ او به نشانه ی خورشید خبر از تولد درباره و آغاز بهار می داد.

چنان که ذکر شد در انقلاب ،شتوی، مقارن شب یلدا برای میلاد مهر جشن بر پا میشد اما از سوی دیگر شواهد بسیار هست که در اعتدالات اعتدال ربیعی و خریفی در مهری است و عنوان روزهای مقدس نوروز و مهرگان جشن میترا کان ها برگزار می گردید.

در حضرت مسیح را میتراکانهای مقارن اعتدال ربیعی، یعنی نوروز جشن تحلیف نوگروندگان مهری برپا می شد. و بدین گونه بابانوئل جلوه ی پدر مهری نیز جلوه ی “پیک است و هر ساله تولد مهر و حضرت مسیح مژده ی فرا رسیدن را بشارت میدهد حاجی فیروز خبر از جلوه ی مقدس ،جلوه  بیک خورشید است و مژده ی فرا رسیدن بهار و پایان ظلمت زمستان و آمدن نوروز را میدهد و خبر از جلوه ی کامل مهر پس از ظلمت زمستان.

 به هر صورت به احتمال قوی نمایش حاجی فیروز  بازمانده ای نمایشی از آیین مهری است که از خاستگاه خود به دور افتاده و وجه آیینی قدسی اش فراموش شده است.این تعبیر که حاجی فیروز (طبیعتا نامی متاخر که مشخص نیست کی و کجا به این شخصیت بسیار کهن بخشیده شده است)

 از کهن ترین دوره زیست خردورزان سرزمین های ایرانی تا کنون امده است . تا شادی را برای مردمان همراه با نوید آمدن بهار بیاورد  ‌. او می رقصد و می خواندتا در جشن پیروزی و رستگاری نوع بشر بر تاریکی و جشن غلبه نور و به بندکشیدن تاریکی بشارت دیرینه را تکرار نماید .

@diarkoo

جنبش فرهنگی گوران

گوران، زبانی مستقل از زبان کُردی و از گروه زبانهای ایرانی شمال غربی و هم خانواده با زبانهای تالشی، وفسی، گیلکی و سمنانی است. گوران بزرگ شامل گویشهای هورامی (لهون، تخت)، گوران (ژاوروئی-پاوه ای، باجلان، عبدالملکی، زنگنه-کندوله ئی، جباری، همه وند، گهواره ای و ...)، شبک و زازا (دیملی) و ... میباشد که در زاگرس مرکزی، شمال عراق و شرق آناتولی رواج دارد.

Next Post

دوگانگی کرد-گوران در دیوان قاضی ملا صبغه الله انصاری پاوه‌ای

ج فروردین 3 , 1403
دوگانگی کرد-گوران در دیوان ملا صبغه الله انصاری پاوه‌ای قاضی صبغه‌الله انصاری (1300 -1371 ق) از نوادگان قاضی جبرئیل و از تبار شیخ یحیی شیخ رابع در بیتی چنین سروده: فارسی‌وکرمانجی‌و کُردی‌و گورانی فرق نیه‌ن جه لاش با تو بزانی (مشاهیر پاوه ص162 چاپ سنندج 1396 انتشارات آراس) در نسخۀخطی […]

You May Like