سرزمین گوران Guranium (الکورانیه/ گورانیه) در متون تاریخی

سرزمین گوران در متون تاریخی:

در جغرافیای استرابون Strabo, Geo 11,14,14 آمده است: گویا آن دسته از اهالی تراس Thracia موسوم به Σαραπάρας (Saraparae) به معنی κεφαλοτόμους (Cephalotomous = Decapitators) (جلادان گردن زن) در آنسوی ارمنستان در نزدیک (سرزمین) گورانیه  Γουρανίων (Gouranion = Guranium) و (سرزمین) ماد Μήδιων (Medion = Medium) مسکن گزیدند، آنها (جلادان تراسی) مردمی ستیزه جو و نستوه و کوه نشین بودند و پوست سر میکندند و گردن میزدند، از اینرو Σαραπάραι (Saraparae) خوانده میشدند. من (استرابون) قبلاً سرزمین ماد Μηδείας (Medeias) را در سرگذشت مادیها Μηδικοϊς (Medicois = Medes) شرح داده ام.”

Horace Leonard Jones در ترجمۀانگلیسی متن یونانی استرابون، نامواژۀ Γουρανίων که Gouranion (گورانیه، سرزمین گوران) نویسه گردانی میشود و در لاتین معادل Guranium (گورانیه) است، را Guranii (اهالی گورانیه) ترجمه کرده که محتملاً جمع واژۀ Guranius (اهلِ گورانیه) است. کما اینکه نامبرده Μήδιων را که Medion (سرزمین مادیها) ترانسلیتره میشود و معادل لاتین Medium/ Media (سرزمین مادیها) است به Medes (مادیها) ترجمه نموده است. اما در متن یونانی بروشنی اشاره شده است، آنها (جلادان تراسی) در نزدیکی Gouranion (سرزمین گورانیها) و Medion (سرزمین مادیها) ساکن شده بودند.” استرابون بروشنی شرح میدهد، آندسته از اهالی تراس (که در عهد فتوحات مقدونی در ایران) در مجاورت سرزمین گوران و سرزمین ماد اسکان یافته و به شغل جلادی و قطع رئوس (محکومین) اشتغال داشتند، به Σαραπάραι (Saraparae) مشهور بودند که (در یونانی) به معنی κεφαλοτόμους (در لاتین و انگلیسی Decapitators معادل گردن زن یا جلاد) است.” واژۀ Saraparae (سره پرای) بدون شک یک واژۀایرانی است و سامی و یونانی و رومی نیست و به افعال گورانی sara-peŗnāy (بریدن سر) و sara-pǝŗāy (قطع سر) همانند است و دلالت بر این دارد که گورانیۀمورد نظر استرابون زبانش ایرانی بوده، با گوران کنونی یکی است. استرابون در این متن به جغرافیا و سرزمین گوران نیز اشاره دارد و از این جمله که میگوید:” آن سوی ارمنستان نزدیک گورانیه و ماد” میتوان نتیجه گرفت که گوران میان ماد (به مرکزیت هگمتانه) و ارمنستان (فلات ارمنستان یا شرق ترکیه) قرار داشته است. منظور استرابون از ارمنستان فلات ارمنستان است که تا سال 1915 و کشتار ارامنه در حوزۀدولت عثمانی به استانهای شرقی ترکیه اطلاق میشد و ارمنستان ایروان تنها یک بخش کوچک بجامانده از فلات بزرگ ارمنستان است که از آذربایجان تا دریای مدیترانه گسترش داشت. پس مشخصاً گورانیه در غرب ماد واقع بوده، همانگونه که امروزه گورانها در غرب همدان ساکنند.

جاینام Guranion/ Guranium بی شک مفهوم مکانی دارد، همانگونه که سرزمین مردم گوتی Guti، لوللوبی Lullubi و … به Gutium، Lullubium و … موسوم است. علامه دهخدا در لغت نامۀخود تصریحاً به سرزمین بودن گوران اشاره داشته، مینویسد: گوران (اِخ) نام سرزمینی است. (فهرست ولف): وز آن دورتر آرش رزم سوز/ چو گوران شه آن گُرد لشکرفروز (شاهنامه چ بروخیم ج 5 ص 1279)” به جای ماندن نام گوران بر بخشی از غرب ایران خاصه حوزۀکرند، قلخانی و سنجابی و گره خوردن حوزۀشاهو با نام گوران و اطلاق نام پایتخت گورانها به پلنگان، خود دلالت بر مفهوم سرزمینی و جغرافیایی گوران دارد. اما اینکه چرا نام گورانستان همانند لرستان و کردستان متداول نگشته، پاسخ را در تفاوت قدمت گوران با اقوام متأخرتر جست. پسوند “ستان” در جاینامها در تاریخ ایران متأخر بوده، عمدتاً از عهد ساسانی آغاز شده، در دورۀاسلامی ادامه یافته است. بدون شک روایت مربوط به گورانشاه (شاه یا حاکم محلی سرزمین گوران) فراتر از عصر ساسانی است، زیرا نام استانهای ایرانشهر در عصر ساسانی کم و بیش در دسترس است و اگر گورانشاه شاهنامه را با سرزمین گورانیه در عهد استرابون که تاریخ عهود سلوکی و اشکانی را بیان میدارد، تطبیق دهیم، میبینیم صعود و افول گورانها در ازمنۀقدیم رخ داده است و این واقعیت بخودی خود سستی نظریات مینورسکی و آساطوریان را که اسکان گوران-زازا در سرزمین کنونی را مربوط به اواخر عهد ساسانی و معاصر یورش اعراب میدانند، روشن میسازد.

بنابر کارنامۀاردشیر بابکان در آغاز عصر ساسانی (حدود 220م) اردشیر بابکان ناچار شد، کورتان شاه (کُردانشاه) رئیس عشایر کوچرو ساکن ماد را مقهور سازد و با توجه به اینکه در عصر ساسانی کُردان (عشایر بطور عام) نقش مهمتری در سپاه بازی میکردند، شاید عصر ساسانی را بتوان پایان دورۀشکوفایی گوران دانست که با حملۀعرب به ایران و برجسته شدن نقش عشایر در مقابل یکجانشینان و اتکاء عرب بر عشایر، افول گوران آغاز گشت. عشایر برزیکانی در قالب امارت حسنویه و عشایر مروانی، روادی، شدادی و بنی عناز و هزاراسپیان و … در لوای خلافت، امارتهایی در مناطق گوران و آذری و خوزی و غیره تشکیل داده، با ظهور غزها و سلاجقه، قدرت گورانها در شاپورخواست، سیمره، نهاوند، بروجرد و کنگاور زایل شده، ظهور غزها در آذربایجان، اکراد هذبانی را به سوی مناطق گورانی دینور، شهرزور و سهرورد راند و با ظهور اتابکان لر، گوران در شاپورخواست و سیمره و ماسبذان و کرمانشاه و همدان مستحیل گشت. با این حال هنوز بخش بزرگی از یکجانشینان در سرزمینهای گوران به زبان گوران سخن میگفتند و هنوز زبان میانجی و زبان ادبیات بومی گورانی بود. شاید بتوان ظهور امارتهای موسوم به “کلهری در محیطی گورانی” در درتنگ، ماهیدشت و پلنگان را تداوم سلطۀاتابکان در حوزۀشاهو و دالاهو دانست. امارت اردلان هرچند در محیطی گوران برپاشد، اما گویا خاندان حاکم از کُردان مروانی بودند و قلمرو آنها در شهرزور و سنندباء در عرض چند قرن مسکن عشایر کرد بلباس، مکری و جاف شد و بخش بزرگی از گورانهای قلمرو مزبور زبانشان در زبان عشایر (کُردی) استحاله یافت.

 

 

 

جنبش فرهنگی گوران

گوران، زبانی مستقل از زبان کُردی و از گروه زبانهای ایرانی شمال غربی و هم خانواده با زبانهای تالشی، وفسی، گیلکی و سمنانی است. گوران بزرگ شامل گویشهای هورامی (لهون، تخت)، گوران (ژاوروئی-پاوه ای، باجلان، عبدالملکی، زنگنه-کندوله ئی، جباری، همه وند، گهواره ای و ...)، شبک و زازا (دیملی) و ... میباشد که در زاگرس مرکزی، شمال عراق و شرق آناتولی رواج دارد.

Next Post

یادبود

د مرداد 3 , 1401
  انا لله و انا الیه راجعون بدینوسیله درگذشت نابهنگام فعال فرهنگی دلسوز، پرشور و صادق جنبش گوران کاک زانیار محمدی اهل نروی در لهون و ساکن مریوان را به خانواده آن مرحوم و فعالین فرهنگی گوران تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال، رحمت واسعه وغفران برای روان پاک آن […]

You May Like