ریجاب/ ریجاو، ریژآو کدامیک قدیم و کدامیک به گورانی نزدیک است؟

ریجاب، ریژآو کدامیک قدیم و کدامیک به گورانی نزدیک است؟

اگر نام ریجاب به مفهوم «محل ریزش آب» باشد، در گویشهای ایرانی سه بن مضارع رِیج (پهلوی/ گورانی؟)، ریز (فارسی) و رِیژ (کُردی) به ذهن متبادر میشود، «ریختن» در زبانهای میانه در شکل مصدر مضارع بصورت rēčitan و در شکل مصدر ماضی بشکل rēxtan است. «به باور Johnny Cheung در اوستا مصادر hīcā، hiṇca- (haēc-/hic-)، در سغدی میانه šync- و در خوارزمی bync- با *haič- در ایرانی آغازین مرتبط اند» که معادل آن در سانسکریت (ودایی) kr̥ntá- و مشتق از نیاهندواروپایی *ĝheu- است.

در گورانی دو مصدر مِجیای mejyāy/ menjyāy (مجهول) و مِتۀ metay (ماضی) وجود دارد و در مصدر مجهول و صرف مضارع تداوم همخوان «ج» دیده میشود، اما آیا رِیج ŗēj  میتواند بن مضارع کهن گورانی باشد، مصدر مجهول و شکل مضارع در گورانی کنونی با مدخل فرضی *Hmaij (ریختن/ جاری شدن/ باریدن) در ایرانی آغازین شباهت دارد که در خوارزمی بصورت pcmyz- درآمده است. ریشۀفرضی این مدخل در نیاهندواروپایی *H3meigh– است که به باور Mayrhofer با مدخل فرضی نیاهندواروپایی *H3meiǵh (بمعنی گُمیختن/ گُمیز کردن) تأثیر متقابل داشته و از مدخل اخیر مدخل ایرانی آغازین *Hmaiz اشتقاق یافته است. به باور Johnny Cheung در Etymological Dictionary of the Iranian Verbs فعل اورامی mitáy/mij- با ریشۀباستانی *Hmaij- مرتبط است. به باور مشارالیه مدخل ایرانی آغازین *hraič- (ریختن/ جاری شدن) مصدر اشتقاق ryz-/p’ryc-  در سغدی، rētk/ rēc- در بلخی، ŗēž در کُردی، ŗižiyāyiš/ ŗižnen (فروریختن) در زازا، ŗežnāy در اورامی، rij/ rej در گویش فریزند (بین کاشان و نطنز)، rēta/ rēj- در گویش ابوزیدآباد (زیرگروه زبان راژی) بین کاشان و دلیجان، retta/ rej- در گویش ابیانه (در نطنز اصفهان)، rišāye/ riš- در گویش انارک (در نائین اصفهان)، rijayän (ret-)/ rij- در گویش همدان، barijī/ berrijī در گویش دلیجان، rite/ rij- در گویش نائین و ورزنه (شرق اصفهان) rīta/ rīj- در گویش قُهرود (در قمصر کاشان)، rita/rēj- در گویش تار (در نطنز)، rēžn/ rēžnā در گویش گز (اصفهان) و … مرتبط است. این مصدر به باور مؤلف مزبور متأثر از مصدر ایرانی آغازین *raiz3 (چِکیدن) در ایجاد مداخل گویشهای فوق الاشاره نقش داشته است.

 اما از آنجا که بن “رِیج rēj” با بن فعل گورانی mej-/menj- مطابقت ندارد، دور نیست اصل واژه “ریجاب” بصورت “ریجاپ” rējāp ریشۀ پهلوی داشته باشد. از سوی دیگر فعل “مجیای” در شکل کامل آن «منجیای menjyāy» تلفظ میشود [مقایسه شود با hiṇca- در اوستایی] [همانگونه که مِدرای بصورت کامل مِندرای/ مَندرای mandrāy (محتملاً از ریشۀمندۀ manday) تلفظ میشود] و بی گمان دو فعل گورانی «متۀ و منجیای» شکل متأخر از فعل “ریختن” در گورانی اند و اشکال قدیمی تر این افعال در دست نیست تا بتوان بین آنها و نام ریجاب ارتباط برقرار کرد، هرچند فعل رژای ŗežāy (که رژنای ŗežnāy شکل متعدی آن است) به معنی فروریختن در برخی مناطق گورانی رواج دارد و ظاهراً متأثر از آواشناسی غیر گورانی است. گونۀدیگر این فعل ورای/ ورنای weŗāy/ weŗnāy است که محتملاً با مدخل ویران مرتبط است و نیز مدخل remāy/ ŗemnāy با همان مفهوم. در هر صورت املای واژۀریجاب در متون مختلف و از دوره های پیشین، بشکل “ریجاب” بوده، این فرض را بذهن متبادر میکند که همخوان “ج” در نام “ریجاب” تصادفی یا ناشی از خطای دیوانسالاران نیست، و همخوان «ج» در صرف گورانی و برابرهای پهلوی، اوستایی و گویشهای مرکزی ایران استمرار دارد. وانگهی اگر دیوانسالاران بر آن بودند، نام محل را به فارسی ترجمه تحت اللفظی نمایند، از لفظ «ریزاب» استفاده میکردند که در فارسی دری متداول است و نه «ریجاب»، بعلاوه منطقه مزبور از نظر تاریخی، محالی گورانی زبان بوده، لفظ “ریژاو” گورانی نیست، بلکه محصول تغییرات مردمشناسی و زبانشناختی در سده های اخیر است. “ریجاب” بنابر لغت‌نامه دهخدا: ریجاب، (اِ مرکب) رافد، رافده، ساعده، آبراهه، ریزاب (یادداشت بخط مؤلف). پس روشن است، “ریجاب” مدخلی مهجور و برابر “ریزاب” است که باید از السنۀشمالغربی وارد فارسی دری شده باشد.

برخی اقوال حکایت از آن دارد، ریجاب بمعنی آب خنک و سرد است و “رِیج” در واژۀ “ریجاب” شاید با مداخل “چِیا” čiyā و رِچیای ŗečiyāy در گورانی مرتبط باشد. *čḭaH3/ čiH بنابر نظر Johnny Cheung در Etymological Dictionary of the Iranian Verbs در نیاایرانی بمعنی “انجماد” است که محتملاٌ از مدخل فرضی نیاهندواروپایی *ĝḭeuH- اشتقاق یافته و در سانسکریت بشکل śyā- وارد شده، در یِدغه (از زبانهای پامیری از شاخۀایرانی شرقی) به شکل čīy-/čūy-، در فارسی دری بشکل «چاهیدن/ چایهیدن»، در زازا بصورت čī-، در سنگسری بشکل čey-، در مازنی بشکل čā- و در ابیانه بشکل čoyemūn [معادل “چیامان čiyā-man” در گورانی] درآمده است.» در برخی زبانها و گویشها به آغاز کلمه پیشوندهایی اضافه شده است مانند، ẍici(y)-/ ẍicōd در شُغنانی/ شُغنی (از السنۀپامیری در بدخشان)، ẍicay-/ ẍicůd در روشانی (از زبانهای پامیری در بدخشان و پامیر)،ẍicī-/ ẍicōd  در بَرتَتگی (از زبان های پامیر)، ẍïcɛy-/ ẍïcud در سَرقولی/ سَریکالی (از زبانهای پامیری رایج در تاشکورگان Tashkurgan چین و تاجیکستان)، اکنون اگر بین “چیا” و “رِچیا” در گورانی ارتباط لغوی وجود داشته باشد، حالتی که در السنۀپامیری دیده میشود، در گورانی هم وجود دارد و همخوان r/rǝ به آغاز کلمۀ čiyā اضافه شده، اسم و مصدر لازم و مجهول ŗǝčiyā/y حاصل شده است که شکل معلوم و متعدی آن باید “رچنای” ŗǝčnāy باشد! نباید فراموش کرد “رچیا” ممکن است از لغت “رِچه” ŗǝča مأخوذ باشد که بنابر “فرهنگ هورامی-کُردی میانی” تألیف جمال حبیب الله بیدار بمعنی “راه باریک در میان برف” است. فرهنگ مزبور “رِچ” ŗǝč را “توده برف و یخ” معنی کرده است. مصادر مضارع “رچه مارای” ŗǝča-māŗāy و ماضی “رچه ماردۀ” ŗǝča-māŗday مجازاً “سدّ شکستن” معنی میدهند. در هر حال اگر “رچه” معنی تودۀ یخ دهد با واژۀ “چیا” باید همریشه باشد.

نتیجه آنکه بسیاری از نامواژه ها در بلاد جبال و میانرودان ریشه در زبانهای میانه مانند پهلوی دارند و کوششهایی که در سالهای اخیر در تغییر آنها در دوایر و دواوین رسمی به لفظ محلی میشود، نادیده گرفتن و زدودن سوابق تاریخی آن نامها و بالتبع آن مناطق است. بنابر فرهنگ دهخدا “محل ریجاب” (اِخ) دهی از بخش کرند شهرستان شاه آباد، دارای 550 تن سکنه، محصول عمدۀ آنجا میوه، غلات، حبوب، توتون و لبنیات است و انجیر، انار و گردوی آن به فراوانی و خوبی معروف است. زیارتگاه ابودجانه در آن مورد توجه اهل تسنن است. سه آبادی ریجاب، یاران و زرده به نام دهستان ریجاب خوانده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

ریجاب در اسناد انگلیسی فرانسوی و روسی:

Russkoe Geografičeskoe Obščestvo, Kavkazskij Otděl Zapiski Kavkazskago Otděla Imperatorskago

متنی روسی مربوط به اواسط قرن 19 میلادی

Morgan, Jacques de Mission scientifique en Perse. 2 Paléontologie

متنی فرانسوی مربوط به اواخر قرن 19 میلادی

Henry Rawlinson Notes on a march from Zohab at the foot of Zagros 1836-1840s

جنبش فرهنگی گوران

گوران، زبانی مستقل از زبان کُردی و از گروه زبانهای ایرانی شمال غربی و هم خانواده با زبانهای تالشی، وفسی، گیلکی و سمنانی است. گوران بزرگ شامل گویشهای هورامی (لهون، تخت)، گوران (ژاوروئی-پاوه ای، باجلان، عبدالملکی، زنگنه-کندوله ئی، جباری، همه وند، گهواره ای و ...)، شبک و زازا (دیملی) و ... میباشد که در زاگرس مرکزی، شمال عراق و شرق آناتولی رواج دارد.

Next Post

طایفۀزرین کفش گوران در زنجان و طارم

د آبان 29 , 1402
طایفۀزرین کفش گوران در زنجان و طارم دانلود نسب نامه نسخه خطی:نسب نامه سادات دیلم و طارم و گیلان نسخه خطی – زرین کفش گوران در آغاز نسخه ای خطی کهن موسوم به “نسب نامۀسادات دیلم و طارم و گیلان” به شمارۀثبت 9492 در نسخ خطی کتابخانۀمجلس چنین آمده است: […]

You May Like