تحریف ادبیات گوران توسط بازنویسان و ناشران متون گورانی

تحریف ادبیات گوران توسط بازنویسان و ناشران متون گورانی:

در چند دهۀاخیر در عراق و ایران ناشرانی اقدام به بازنویسی بیاضها و مخطوطات گورانی نموده اند و این امر به جهات عدیده سبب تحریف متون گردیده است:

1- آواشناسی متون دگرگون شده، بر سیاق فونولوژی سورانی درآمده است، برای نمونه واژگان بویژه عربی مانند “اِسلام، اِشاره، اِمضاء، اِحسان، قِبله، عِبرت، عِزت، شِدّت، مِلت، حافظ و …” که در دست نویسها با همان املاء اصلی نوشته اند، در نسخه های چاپ شده به سبک سورانی درآمده اند، مانند “ئیسلام، ئیمزا، ئیشاره، ئیحسان، قیبله، عیبره ت، عیززه ت، شیدده ت، میلله ت، حافیز و …” بعبارتی واکۀ e به i تبدیل شده است که این امر در تعارض با متن دست نویس و در تعارض با آواشناسی گورانی است. درحالیکه در گورانی بندرت واژگان با i آغاز میشوند و واکه مزبور بیشتر موارد به ē تبدیل میشود، مانند ērān (ایران)، ēga (اینجا)، ēma (ما)، ēḍ (او)، ēter (دیگر)، ēsāł (امسال)، ēnāx (ایناق)، ēš (درد)، ēlāx (ایلاق)، ēl؟ ( ایل)، ēnḍa (اینقدر)، ēnjā (سپس) و غیره، استثنائاً ضمیر “این” در فارسی در گورانی بصورت “ای” i و “اینه” ina و “اینی” inē، اما در قیود ēsāł و ēga و ضمیر ēma به صورت ē درآمده است، واژگانی مانند “سیب sib” در گورانی به “سِیف sēf”، “تیغ “tiğ به “تِیخ “tēx، سیخ six به سِیخ sēx، میخ mix به مِیخ mēx، چیغ čiğ به چِیخ čēx، فصیح fasiḥ به فصِیح fasēḥ، مسیح masih به مسِیح masēḥ مبدل شده و یا hēmā (هیوا hiwā)، swē (سبوس)، sēwar (سایه)، dǝlē (درون)، mē (کمر)، šēt (دیوانه، شیط)، nēr (نر)، tēr (سیر)، šēr (شیر)، dēr (دیر)، fēr (آموخته)، ŗēš (ریش، زخم)، bē (بی/ بدون)، šēw (وعدۀغذا)، dēw (دیو)، mēwa (میوه)، bēwa (بیوه)، šēwa (شیوه)، lēwa (دیوانه)، wēža (خمیازه)، tēž (تیز)، xēz (خیز)، mēz (میز)، gǝmēz (ادرار)، dēzē (دیزی)، dēza (اخمو)، gēl (سفیه)، rēz (ریز، ریزش)، lēž (لیز، شیب دار)، gēsk (بزغاله نر)، čēr (زیر)، panēr (پنیر)، fēnek (خنک)، sǝrēš (سریش)، pērār (پیرار)، lēs (لیس)، wēš (خویش)، kǝtēw (کتاب از ریشۀعبری kǝtuv)، dǝŗē (خار)، dārē (داس)، gēj (گیج)، dlēr (دلیر)، glēr (گردهم، تجمیع)، kāwēž (نشخوار)، kārēz (کهریز) و مثالهای بی شمار دیگر، از اینرو نوشتن اِسلام به ایسلام و اِمضاء به ایمضاء و یا قِبله به قیبله و هکذا که سبکی سورانی است در فونولوژی گوران جایگاهی ندارد، ضمن اینکه بسیار محتمل است این بخش از فونولوژی کُردی برگرفته از تُرکی باشد که عادتاً کسره (e و ē) را مبدل به i میکند، زیرا در کُردی نیز بسامد ē در کلمات غیرعربی بسیار بالاست، مانند hēreš (یورش)، hēlāk (هلاک)، hēz (نیرو)، pē (پا)، ŗē (راه)، jē (جا)، sēbar (سایه)، dēŗ (بیت شعر)، xwē (نمک)، zēŗ (زر)، sēw (سیب)، mērd (مرد)، swēr (شور)، kwēr (کور)، nwē (نو)، lēw (لب)، wēža (ادب)، rēz (احترام)، kēša (کشمکش)، mēz (ادرار)، sanēr (پهن)، xwēš (خویش)، čēšt (چاشت، غذا)، žēr (زیر)، harmē (امرود)، mēšk (مغز)، mē (میش)، dǝrēž (دراز)، gwēz (گردو)، mēš (مگس)، pēš (پیش)، kǝtēb (کتاب)، ēra (اینجا)، ēwāra (شامگاه)، ēwa (شما)، mēwān (میهمان)، lēwān (لیوان)، hēwān (ایوان)، ŗāwēž (رایزنی)، dāwēn (دامن)، āmēz (آغوش) و مثالهای بسیار دیگر و بلحاظ تاریخی تحول کلمات غیر عربی مقدم بر تحول کلمات عربی است که پس از اسلام و مقارن سیطرۀترکان بر ایران و میانرودان رخ داده، بعبارتی پیش از اسلام بسامد ē باید بیشتر از i بوده باشد و ظاهراً بسامد ē در گویشهای کرماجی نسبت به سورانی کاهش و بسامد i افزایش میبابد. با این حال در محاورۀ گورانی مناطق شاهو و اورامان که شدیداً متأثر از فونولوژی و فقه اللغۀکُردی است، تبدیل e به i بویژه در واژگان عربی تاحدی شایع است، مانند ایصاف (انصاف)، ایفاقه (افاقه)، قیبلِی (قِبله) و … که این امر صرفاً ناشی از تأثیر فونولوژی کُردی است.

2- الفبای بکار رفته در متون خطی همان الفبای متعارف عربی فارسی است که در نسخه های چاپی به الفبای غیر متعارف سورانی مبدل شده است و با حذف حروف عربی “ث، ذ، ص، ض، ط، ظ” تمام واژگان عربی را که در متون ادبی بسامد بالایی دارند را مغشوش ساخته است.

3- در حالیکه سرفصلها و عناوین متون خطی که عموماً بفارسی بوده، بجای ترجمه به گورانی، این سرفصلها و توضیحات به سورانی ترجمه شده اند و جایگاه ادبی و زبان شناختی گوران را به زیرمجموعۀکردی سورانی که قرنها پس از گورانی کتابت آن آغاز شده، فروکاسته است.

4- در مورد متون گورانی حوزۀکرمانشاه، پشتکوه و لرستان، بازنویسان و ویراستاران سعی در تغییر گویش متون برای تقریب آن به لکی، کلهری و فیلی کرده، در مورد دواوین شاکه و خان منصور، میرزا شفیع کلیایی،الماسخان کندوله و کلام شاه خوشین و … این تحریفات رخ داده است.

 

5_ در متون نظم گوران حرف ربط میان مضاف و مضاف الیه، صفت و موصوف و ترکیبات مشابه برای فصاحت و بلاغت بیشتر به کسره تبدیل شده است، مانند نعشِ مُبارک، لباسِ رحمت، نورِ الهی، خاطرِ خمین، حکمِ شاهی و … که در نسخ چاپی با فونولوژی سورانی تطبیق داده، به نعشی مبارک، لباسی رحمت، نوری الهی، خاطری خمین، حکمی شاهی و … تبدیل شده اند و این امر نه تنها با متون خطی مغایرت دارد بلکه با فونولوژی زبان گوران هم مباینت دارد،

6- ویژگی زبان گوران وجود دو شکل ادبی و محاوره ای است، همانند فارسی و این امر آن را از زبانهای پیرامون که شکل محاوره و کتابت آنها یکی است، متمایز میکند و طبعاً این ویژگی ادبی اقتضاء میکند، واژگان اعم از عربی، گورانی و فارسی رایج در ادبیات گوران، بهمان صورت اصلی و بدور از تأثیر گویشهای محاوره ای پیرامون ثبت و ضبط شوند و کما اینکه تمام کلام نویسان و شعرای این حوزه تا دهه های اخیر بدان ملتزم بوده اند.

7_ و نهایتا اینکه امروزه این متون عمدتا تحت نام کردی هورامی به چاپ میرسند و نام گوران عامدانه از آنها سلب میگردد.

جنبش فرهنگی گوران

گوران، زبانی مستقل از زبان کُردی و از گروه زبانهای ایرانی شمال غربی و هم خانواده با زبانهای تالشی، وفسی، گیلکی و سمنانی است. گوران بزرگ شامل گویشهای هورامی (لهون، تخت)، گوران (ژاوروئی-پاوه ای، باجلان، عبدالملکی، زنگنه-کندوله ئی، جباری، همه وند، گهواره ای و ...)، شبک و زازا (دیملی) و ... میباشد که در زاگرس مرکزی، شمال عراق و شرق آناتولی رواج دارد.

Next Post

آیا اطلاق اصطلاح جعلی "کردی اورامی" بر شاهنامه و متون حماسی، غنایی و دینی گورانی با ساخت ادبی این متون سازگار است؟

پ بهمن 13 , 1401
آیا اطلاق اصطلاح جعلی “کردی اورامی” بر شاهنامه و متون حماسی، غنایی و دینی گورانی با ساخت ادبی این متون سازگار است؟ اگر نظری اجمالی به شاهنامه میرزا الماس خان و یا مصطفی بن محمود گورانی، دیوان و روضه الصفای میرزا عبدالقادر پاوه ای، دیوان بیسارانی، ملا مصطفی تخته، دیوان […]

You May Like